فاطمه جانمانفاطمه جانمان، تا این لحظه: 8 سال و 24 روز سن داره

نفس طلایی

شب یلدا

سلام نفس طلایی من حالت خوبه گل دلم ؟ منم خوبم خدا رو شکر گرچه که شب خیلی بدی بود و خوابای بدی دیدم ولی خدا رو شکر وقتی چشمام و باز کردم و دیدم همش خواب بوده انگار خدا یه فرصت دیگه برای ارامش رو بهم هدیه داد و من و مثل همیشه مدیون محبت بی کران خودش کرد.... دیگه چه طوری ؟ من احتمالا الان بلند شم برم خونه ی مامان جون اینا طبق قاعده ی عقل و منطق باید بشینم خونه و درسام و بخونم ولی طبق قاعده ی دل و دلایلی که نمیشه گفت انشاالله می خوام برم ...  راستی امشب بلندترین شب ساله یعنی شب یلدا ... بعضی از خانواده ها دور هم جمع میشن و مهمونی می گیرن اما ما معمولا خودمون هستیم .... یادش بخیر 4 سال پیش وقتی عقد بودیم مامان جون منصوره اینا چقدر زحمت ک...
30 آذر 1390

یه کلاس خوب

سلام ستاره ی نازم حالت خوبه ؟ من خیلی حالم خوب نیست یعنی بی نهایت سرم درد می کنه ....  امروز صبح کلاس دکتر گلزاری فوق العاده بود و یه نفر لطف کرده بودن و به عنوان درمانجو به ما اعتماد کرده بودن و مشکلاتشون و بیان می کردن .... برای حفظ امانت اینجا در موردشون چیزی نمی نویسم ولی ازخدا می خوام که هر چه زودتر بهشون کمک کنه تا شاد و موفق باشن  ...
29 آذر 1390

آتش نشان

سلام عسل من خوبی ؟ منم خوبم خدا رو شکر از دانشگاه که امدم خواستم یه کوچولو بخوابم که چون بد موقع بود خوابم نبرد .... خلاصه امروز گفتم برات از یکی از شغل های خوب خدا حرف بزنم از ادم هایی که اولین حرف تو زندگی شون فداکاری و از خود گذشتگی و نجات دادن جان و مال بقیه افراده ... آتش نشان ها از اون ادم های خوب خدا اند که من همیشه براشون احترام قائلم و از خدا می خوام که خودش حافظشون باشه ... فکر کنم که خانواده هاشون شرایط سختی را داشته باشن چون به هر حال یه دلهره ی کوچولو همیشه باهاشونه ... نمی دونم شاید هم همه چی اروم باشه براشون .... امیدوارم که وقتی بدنیا پا گذاشتی و بزرگ شدی برای همه ی ادم ها احترام قائل باشی و مثل اتش نشان ها بقیه ی مردم و خیلی...
28 آذر 1390

امروز من

سلام عزیز دلم حالت خوبه کوچولو ؟ منم خوبم الحمدلله ... امروز صبح رفتم دانشگاه و کلاس خوبی داشتم البته که زودتر از وقتش تموم کرد...بعدم رفتم خونه ی مامان جون اینا و از ساعت 7 که برگشتم مشغول کارای خونه و شام درست کردن بودم .. الان تازه باید برای فردا 2 تا کنفرانس آماده کنم که اصلا حالش و ندارم ....  این روزا خیلی دلم گرفته است و فقط خدا از دلم خبر داره فقط اینکه برام دعا کن... خوش بحالت که تو بهشتی و این همه به خدا نزدیک ....  به قول یکی از اساتید : ما با خدا نیستیم اما خدا با ماست ....  ...
27 آذر 1390

کارای عملی

سلام عزیز دلم حالت چه طوره ؟ کمتر از 25 روز دیگه امتحانا شروع میشه و من هنوز اندر خم یک بن بستم ... امروز قول دادم بشینم پای کارای عملی و اگه خدا بخواد حداقل تفسیر نقاشی و تموم کنم و فردا تحویلش بدم و سه جلسه ی اول درمان رو ....  خدا کنه به همه ی کارام برسم .... وای اگه بدونی چقدر دلم می خواد پاشم برم خونه ی مامان جون اینا ... خیلی دلم براشون تنگ شده .... از صیح نزنگیدم که دلم هوایی نشه ... امان ازین دوری راه ... (البته با مترو 40 دقیقه است ولی خوب دوره دیگه  ) من مامانم و می خوام    ...
26 آذر 1390

طلبیدن امام رضا (ع)

سلام گل من حالت چه طور عزیزکم ؟ ما هم خوبیم و تازه رسیدیم خونه ..... یعنی سه شنبه شب ناگهانی با مامان جون منصوره اینا(مامان بابا ) با قطار رفتیم سمت مشهد مقدس.... مامان جون خیلی زحمت کشیده بود و شام خیلی خوشمزه ای درست کرده بود بعد هم که از گرمای قطار نمیشد خوابید و تا صبح خیلی شب طولانیی رو گذروندیم .... بعد هم رفتیم خونه ی مامان جون رقیه (مادر بزرگ بابا ) و بعد از صبحانه رفتیم سمت حرم خدا رو شکر خیلی عالی بود البته مثل همیشه شلوغ بود .... سر امام رضا همیشه شلوغه ... بعد از ظهر هم یه سر رفتیم خونه ی خاله طیبه ( خاله ی بابا ) که چند ساعتی بودیم و وقتی برگشتیم حال بابایی بد شد و فشارش امده بود روی 16 من داشتم از استرس میمردم و پاشدیم و با ...
25 آذر 1390

امان از این اساتید...

سلام عزیز دلم حالت چه طوره ؟ من که امروز حسابی حالم گرفته شد .... نمی دونم چرا بعضی ازین اساتید این قدر بی برنامه اند .. با اون همه زحمت امروز استاد وقت برای ارائه مطلب من نگذاشت و من و حسابی کلافه کرد .... خدا به همه انصاف بده .... دم اذانه التماس دعا کوچولوی عزیز من  ...
21 آذر 1390

بابایی خوب

سلام عزیز دلم حالت چه طوره ؟ منم خوبم خدا رو شکر توی این سالهای دانشجویی بابایی حسابی هوامو داشته و هر جوری بوده مثل یه کوه پشتم وایستاده تا من تو ارامش کامل درسم و بخونم ، یکی از کارای خوب بابایی هم کمک به من در تکمیل پاور پوینت ها و تحقیق هاست خصوصا وقتی که خودم کار دیگه ای دارم مطمئنم که اگه به بابایی بسپرم اخرش عالی میشه و با خیال راحت کارم و تحویل میدم ....  امشب امدم اینجا تا بگم : عزیزترینم بابت تموم مهربونی و خوبی هات ممنونم و به وجود پر مهرت افتخار می کنم ....             عاشقانه و اروم دوستت دارم همسرم  ...
20 آذر 1390

مظلومیت تا کجا ؟ ؟؟؟؟؟

سلام عزیزم خوبی ؟ حتما تا الان فهمیدی من جزء کدوم دسته از ادم ها هستم ... حداقل تمام سعی ام اینه که حدیث امام حسین (ع) را عملی کنم : اگر دین ندارید ازاده باشید ....  حداقل سعی می کنم دین دار و ازاده باشم ....  اما دلم داره میترکه از غم ، از غربت ، از مظلومیت !!!!  اخه مظلومیت امام حسین (ع) تا کجا ؟ تا جایی که ما الان به اسم شیعه این حرفا رو بزنیم ؟ پس فرق ما با اهالی نا محترم کوفه چیه ؟ الان و این چند وقت چندین بار در سیر وب گردی به این مطلب برخوردم که ای بابا ول کنید شما هم برای امام حسین چقدر عزاداری .... بسه دیگه .... می خواین جمع شید قیمه بخورین .... امام حسین راضی نیست و..... و هزاران حرفی که خدا شاهده فقط برای نش...
20 آذر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس طلایی می باشد